خطبهی تازهی امامخمينی
بسمالله الرحمن الرحيم. لاکن يکنفر اومده به ما کبريت شده (گريه حاضران) يا فندک يا چه. آتيش شده به پوستر ما. خلوت هم بوده. هيچکی هم نبوده. خودش تنها بوده با يکنفر ديگه. فيلموردار هم يکنفر بوده که فيلم ورميداشته. توی اون شلوغی؛ خلوت از کجا گير آورده اون؟ (الله اکبر حاضران) سکوت از کجا گير آورده اون؟ هل نبوده چرا هيچکس از عقب؟ اگر خواسته کسی ببينه پس چرا رفته اون گوشه آتيش زده؟ اگر تظاهرات بوده پس چرا کسی اونجا نبوده؟ پس برای عمهاش تظاهرات کرده؟ (خنده جمعيت) يا برای خالهاش تظاهرات کرده؟ (خنده حاضران) لاکن خنده نداره. سوال داره؟ اين کارمند تيليويزيون بوده خودش؟ برای سفارش، آتيش بوده يا پاره بوده محض ساختارشکنی؟ يا راستکی بوده؟ (الله اکبر حاضران) حالا شمايم اونقدر الله اکبر بگين تا بيان بهتون گوله بزنن. (صلوات جمعيت)لاکن حالا قشقرقه که چرا به ما کبريت شدن يا فندک شدن يا جرواجر شدن. کی بوده اين؟ هرکی بوده دوتا دست داشته! يا وانمود کرده که دوتا دست داره!
در نجف که ما بوديم احمد خدا بيامرز (گريه جمعيت) گفت آقا اگر رفتيم ايران عکس شما را آتيش شدند چکار کنيم؟ گفتم اولاً آدم باش. تربيت باش. عکس نگو. يا بگو تمثال يا بگو شمايل. ثانياً بهش گفتم شمايل من مثل ققنوسه. مثل سمندره. آتيش که بزنن از توی خاکستر خودش زنده ميشه پوستر مياد بيرون رنگی. (الله اکبر حاضران) تمام رنگی. لاکن معالاسف ايندفه که تيليويزيون نشون داده اينجوری نشده. نيمسوز شده. يا کبريتش تقلبی بوده يا فندکش ساخت ايران بوده. يا هم که دستور داشتن کامل نسوزونن که دودش توچشم خودشون نره. (صلوات جمعيت)
اون سال هم اون احمد رشيدی دهنلق بود مطلق بود هرکوفتی بود همينجور ماره سوزوند. (گريه حاضران) خدا پدرشو بيامرزه هرکی هست. که اول طلاب قم راه افتادند. مثل امسال. حالا دوباره داره انقلاب ميشه انگار. (الله اکبر جمعيت) امسال. ولی ايندفه داره به نفع ملت ميشه انگار. لاکن ما بنا نداريم که به نفع ملت بشه چيزی. به نفع مردم بشه چيزی. همين ميرحسين خوبه. من اين ميرحسين را بزرگش کردم. کوچيک بود. نقاشی ميکرد. لاکن آدم سالمی بود. دستشم توی کشتارها نبود چون ما نميذاشتيم اون بفهمه. اونم نخستوزير بود سرش گرم بود. گاهی هم که ميپرسيد اين صدای گوله چيه؟ ميگفتيم هيچچی! اونم دنبالشه نميگرفت. خبر نداشت سال شصت تا شصت و هفت چه کشت و کشتاری کرديم خوشبختانه. (صلوات جمعيت)
حالا اين انچوچک اومده عکس بيت ميرحسين را توی تيليويزيون آورده، ولی تيليويزيون نبايد نشون بده. تيليويزيون مملکت بايد حساب کتاب داشته باشه. هرچی نشون نده. تيليويزيونه اين يوتيوب که نيست. (جمعيت: مرگ بر يوتيوب. مرگ بر ضد اسرائيل. مرگ بر ولايت فقيه!) لاکن قاطی پاتی شعار ندين که اشتباه نشه. يا همين عکس ماره، تمثال ماره که نشون داد. آتيش بهش بود. چرا پس بايد نشون بده؟ چرا مال آقای خامنهای ممنوعالپخشه مال ما بازپخشه؟ يک عده داشتن راه ميرفتن رو عکسش ما که ديديم. ولی رسوائيش مال عکس مايه. اين ميخواد ميرحسينه بگيره، عکس امام نشون ميده. بعدشم ميگه ميرحسين آتيش زد. مردم هم که بلانسبت خر نيست، پشتی ميرحسين درمياد. چی ميشه؟ بيشتر محبوب ميشه ميرحسين. زندونم باشه بيشتر. مردم هم بيشتر دوستش دارن. اين خودش برای نهضت خوبه که مردم ميرحسينشه بيشتر دوست داشته باشند. (الله اکبر حاضران)
چقدر من نصيحت بودم به اون آقای برژنف که برگرده به اسلام. لاکن گوش نبود. مُرد. يک روز تو نعشکش انداختنش ديدن مرده. (گريه جمعيت) ولی اين آقای پوتين از اولش تودهای بود. آخرشم برگشت به اسلام. الان ميخواد چاه جمکران درست کنه تو مسکو. (الله اکبر جمعيت) لاکن طوری نباشه که زبونم لال حضرت صاحب را دو به شک کنن که کدومش بهتره از کدومش؟ برای ظهور يا چه!
در عربستانم اومدن چاه جديد بزنن برای حضرت ولی به نفت خورد. شانس دارن اين حجازیهای وهابی. خيلی مهمه نفت. نفت اگر نبود نعمت نفتی اينقدر معروف ميشد در زمان شاه؟ آغاسی ميشد اينهمه؟ اولش نفت ميبرد در خونة مردم ولی کم کم کمپانیهای نفتی توطئه کردن خريدنش خوانندهش کردن. (الله اکبر) اينجوری نفت ما هدر ميرفت در زمون اون پدر و پسر. بختيارم همينطور. معالاسف لائيک بود. ميگفت مذهب از دولت جدا باشه. فوتينا. چيش ميمونه؟ چارده معصومش؟ً! نفت اينجا، کاخ اينجا، پول اينجا. چی را جدا بشه؟ چرا بايد جدا بشه؟ اونی که ميباس جدا بشه کلة خودش بود. (خنده جمعيت) همچين گوش تا گوش بريديم که خيالش راحت بشه. در اين نهضت ما هرکی سرش بريده بشه پای خودشه. يا اون بنیصدر. اونم پاره تن من بود. لاکن معالاسف گول رجوی را خورد. (گريه حاضران) لابد گفته بود بيا بريم بغداد زن عراقی بگير! (خنده حاضران) لاکن بختيار با اينا فرق داشت. سرش به تنش زياد بود. فرانسه هم حرف ميزد آقا. ميخواست لائيسيته بياره ارواح باباش که با خرافات و دخيل و دعانويسی مبارزه کنه. منم دادم دعانويسهای نجف يک دعائی نوشتن خوندم فوت کردم به گزليک، فرداش گزليکه تو گلوی بختيار بود. (الله اکبر) دعا همينه. به شرطی نيت پاک باشه. تازه ببين اگر اعتقاد داشتم چی ميشد!
من دعا هستم به ميرحسين يا حتا اون بنیصدر. کيان اسلام دست اينهاست. حالا اون، بيضه اسلام را برداشته با خودش برده پاريس ولی مواظبشه. اينم که اينجا مثل خودم «نه يک کلمه کمتر نه يک کلمه بيشتر» ميگه. فقط بايد مواظب سبزا باشه. يک طوری نباشه که خدای نخواسته منحرفش کنن به انحراف. از راه درش کنن تو جاده.
آقای هاشمی بايد حواسش باشه به اين. حواسش باشه به خامنهای. پريروز من حيرت شدم شنيدم آقای خامنهای رهبر شده! لاکن آقای هاشمی اومد به من ثابت کرد که وصيت خودم بوده! من هروقت هرچی باورم نبوده آقای هاشمی به من ثابت کرده. لاکن برعکسش اين اون چيزه که حرف ميزنه برای اينکه جايزهای چيزی بگيره. معقول فقيهی بود برای خودش، عاليقدری بود برای خودش. حالا برای ما شده شيرين عبادی! از اونم بدتر. اينم تو يوتيوبه. آقای پاپ هم تو يوتيوبه. لاکن من هشدار هستم به اين دولت. کاری نکنه که خدای نخواسته دوباره انقلاب بشه ايندفه مثل اوندفه. بلکن هم بدتر. لاکن عوامل بگن ميرحسين اومده ميخواد شاهه برگردونه. شايع بشن که آقای خامنهای گفته يا جای اون يا جای من. (صلوات جمعيت) خلاصه يکجوری بشه که ملت بگه فقط ميرحسين. نه يک کلمه کمتر نه يک کلمه بيشتر. خارجيشم بخواد بگه بنیصدر! آخوندشم بخواد بگه خاتمی دوباره. لاکن دکون بقالی نيست ولی جنسمان جوره بحمدالله. (جمعيت: يک ياحسين تا ميرحسين) دوتا ياحسينم طول بکشه ده تا ياحسينم طول بکشه اسلام پيروزه. مخصوصنم که اين ميرحسين آدم خوبيه. دزدم نيست مثل بقيه. (جمعيت: ما همه سرباز توايم خمينی!) لائيک نباشن. سکولار يا چه وچه نباشن که دين از دولت جدا باشه. زر نباشن. چيز نکنن. من اگر دلم رحم نبود توی دهن اون ملت ميزدم. لاکن آقای خامنهای مثل من نيست. شوخی نداره اون. مثل من مأخوذ به حيا نيست. ميزنه.
دستبوسی آيتالله خمينی
چقدر مشعوف شدم من که ديدم تنگ دل هم نشستن ميرحسين و آقای خامنهای. منم توی اوون نشسته بودم دستم را گذاشته بودم لب نرده يکی يکی ميومدن ماچ ميکردن به اون دست. چقدرم لاغر بود اين آقای خاتمی اون موقع. يوتيوب اينش خوبه. هرکی بگه دست ماره ماچ نکرده يک انگشت به کليکش ميکنم خودش ببينه. والسلام عليکم و رحمت الله و چه و چه.